در دورهای که ما در آن زندگی میکنیم، تعداد کسبوکارها روز به روز بیشتر میشود و نیاز به تفکر طراحی هم افزایش مییابد. شاید از خودتان بپرسید که تجارت و تفکر طراحانه چه ارتباطی با…
در دورهای که ما در آن زندگی میکنیم، تعداد کسبوکارها روز به روز بیشتر میشود و نیاز به تفکر طراحی هم افزایش مییابد. شاید از خودتان بپرسید که تجارت و تفکر طراحانه چه ارتباطی با هم دارند؟ یا حوزه این دو مفهوم کاملا مستقل است اما اگر تا انتهای این مقاله با ما همراه شوید در مییابید که رقابت بازار و تفکر دیزاین چقدر به هم مرتبط هستند.
هر چقدر که تعداد کسبوکارهای اینترنتی و سنتی بیشتر شوند، بازار رقابت داغتر شده و سهم کمتری به هر برند اختصاص مییابد؛ بنابراین، هر سازمان و برندی، باید با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم کند مثلا سودآوری، کسب رضایت مشتری، توسعه و ارتقا خدمات یا محصولات و مواردی از این دست که همگی در اثر رقابت بازار رخ میدهند. در این مرحله است که Design Thinking پا به عرصه میگذارد تا راهحلی قابل قبول ارائه دهد. در این نوشته میخواهیم به بررسی موضوع تفکر دیزاین و موضوعات جانبی آن بپردازیم. اگر دوست دارید در این مورد اطلاعات بیشتری به دست آورید، با رشدانا همراه شوید.
همان طور که پیشتر گفتیم، گاهی عرصه رقابت برای بعضی برندها و سازمانها تنگ میشود تا جایی که آنها امکان رقابت با سایر فعالان بازار را ندارند. در این زمان است که راهحلهای مطمئن و خلاقانه میتواند بخش زیادی از مشکلات را حل کنند. ارائه چنین راهحلهایی در گرو استفاده از تفکر Design یا طراحی است؛ روشی که اغلب شرکتهای پیشرو در جهان مانند Nike، IBM، Apple و بسیاری از شرکتهای موفق دیگر سالهاست که از آن استفاده میکنند.
شاید چنین مفهومی در کشور ما کمی جدید و نو به نظر برسد اما اجرا و پیادهسازی اصول آن ضروری است؛ چون برای رسیدن به موفقیت باید ابتدا رضایت و توجه مشتری را به دست آوریم و این کار تنها از تدوین و اجرای استراتژی در راستای تفکر طراحانه به دست میآید. شاید این سوال مطرح شود که تفکر طراحی چه کاربردی دارد؟ باید بگوییم کاربردهای این مفهوم در تعریف آن است.
تفکر طراحانه به زبان ساده یعنی فرآیند ایجاد و انتشار ایدههای جدید و نوآورانه براساس فاکتورهای مختلف مانند زمان که برای حل یک مسئله ویژه انجام میگیرد یا مانند ارائه راهحل مناسب برای رفع مشکل رقابت در بازار تولید و عرضه. این مفهوم تنها برای حوزههای سازمانی و صنعتی قابل استفاده نبوده و در تمام جنبههای زندگی کاربرد دارد.
برای ارائه خدمات و محصولات بهتر به مشتری، مدیران و صاحبان مشاغل و کسبوکارهای مختلف تمام تمرکز و منابع خود را روی حل یک مسئله پیچیده و به عبارت دیگر، End User میگذارند. استفاده از چنین روشی در استارت آپها میتواند همراه و همسو شدن با تغییرات مختلف را کمی آسانتر سازد و هماهنگی برند را با جریانات پیرامون بازار افزایش دهد.
به کارگیری تفکر طراحی فواید زیادی در حوزههای اقتصادی، آموزشی، شخصی و اجتماعی دارد. یکی از مهمترین اهداف آن، تقویت خلاقیت و نوآوری است. هر یک از ما به عنوان یک انسان برای آن که از اقدامات خود آگاه باشیم، به دانش و تجربیاتی که به دست آوردهایم رجوع میکنیم. درواقع ما هرروزه در حال شکل دادن عادات و الگوهایی هستیم که اگرچه در برخی شرایط مفید هستند، اما دیدمان را در حل مسائل مختلف محدود میکنند. با استفاده از تفکر طراحی میتوانیم به جای استفاده از روشهای تکراری و آزمایش شده، از راه حلهای جایگزین و نوین استفاده کنیم.
از تفکر طراحی معمولا به عنوان روشی بینابینی برای حل مسئله استفاده میشود. درواقع این مهارت به طور کامل متکی بر احساسات و شهود نیست. از طرفی، فقط بر روی تجزیه و تحلیل و علم و منطق نیز تمرکز ندارد، بلکه از هر دو این جوانب استفاده میکند. یکی دیگر از اهداف به کارگیری تفکر طراحی، در اولویت قرار دادن انسان است. در این شیوه حل مسائل، تمرکز اصلی بر روی همدلی است و مشاغل و سازمانها را به درنظر گرفتن افراد واقعی که مشتریانشان هستند، ترغیب میکند. به عبارتی دیگر، تفکر طراحی با ایجاد تجربیات معنادار و خوشایند برای کاربر، کسب و کارها را بیشتر و بیشتر به اهدافشان نزدیک میکند. بدین ترتیب مشتری به محصولات بهتر و باکیفیتتر دست یافته و به دنبال رضایت او، مشاغل نیز به سود واقعی خود میرسند.
تفکر دیزاین از اجزاء زیادی تشکیل شده است که براساس کاربرد ممکن است عنوان یا نامهای مختلفی داشته باشند اما به طور کلی، اجزاء اصلی آن عبارتند از:
در مورد اول، یعنی بررسی نیازهای بالقوه مشتری ابتدا باید مسئله یا موضوع اصلی تفکر دیزاین مشخص شود. مطالعات و تحقیقات مختلفی باید روی مخاطب هدف و مشتری انجام گیرد تا مسئله اصلی براساس خصوصیات آنها در معرض شناسایی قرار گیرد. در پایان مرحله اول، متوجه میشویم که برای چه افرادی و با چه سلیقه یا خصوصیاتی خدمات یا محصولاتمان را به بازار عرضه کنیم.
در مرحله دوم یا ایدهپردازی، ایدههای مختلف در محدوده مسئله عنوان شده مطرح میشوند. این راهکارها قطعی نیستند و فعلا در مرحله تراوش قرار دارند. در این مرحله میتوانید از تکنیکهایی مانند رسم ایده یا طرح مورد نظر یا Sketching، طوفان فکری یا Brainstorming و همچنین، رسم نقشه ذهنی یا Mind Mapping استفاده کنید.
مدلسازی یا پروتوتایپینگ به ایده کمک میکند تا حالت رسمیتری به خود بگیرد و عملی بودن یا نبودن آن مشخص شود. در این بخش لازم است که تمامی شرایطی که قرار است برای ارائه راهکار نهایی اعمال کنیم، برقرار باشد؛ یعنی تمام ویژگیها و شرایط ارائه باید به گونهای تنظیم شود که برند بتواند پیش از ارائه نسخه نهایی، یک بار ایده خود را از جهات مختلف بسنجد و نوع واکنش مشتری یا مخاطب را پیشبینی کند.
تست نهایی محصول، یکی از مهمترین مراحل تفکر دیزاین است. به واسطه این تست، شما ایده و راهکار اولیه خود را آزمایش میکنید تا درصد خطا و اشتباه آن را بسنجید. در این مرحله اغلب خطاها و مشکلات طرح آشکار میشوند که خیلی خوب است؛ چون از صرف هزینه و منابع زیاد جلوگیری میشود و قبل از اجرایی نهایی طرح، مشکلات آن را برطرف میکنید.
در نهایت، نکتهای که باید به آن توجه کنید حس خوب و خوشحالی کاربر یا مشتری است؛ چون اگر بتوانید این حس را در وی ایجاد کنید، ماندگاری و طول عمر برند در ذهن مشتری یا کاربر افزایش خواهد یافت. گاهی بعضی شرکتها این مورد را نادیده گرفته و برای کسب سود بیشتر خوشحالی کاربر را فدا میکنند؛ چنین راهکاری دوام چندانی ندارد و در طولانی مدت ارزش افزودهای برای برند نخواهد داشت.
به طور خلاصه اگر بخواهیم چند مورد از مزایای تفکر طراحی را معرفی کنیم، عبارتند از:
همانطور که در ابتدای مطلب توضیح دادیم، تفکر طراحی باعث میشود تا شما بتوانید از نگاهی دیگر به مشکلات و مسائل کاربرانتان بپردازید و از جنبه همدلی با کاربر، نیاز او را رفع کنید. در ادامه این بخش، با کاربردهای تفکر طراحی بیشتر آشنا خواهید شد.
تا قبل از آن که صحبتی از تفکر طراحی به میان آید، طراحان صرفا به جنبههای زیبایی و عملکرد محصول میپرداختند. در حال حاضر، بسیاری از کسب و کارها و سازمانها به مزیت طراحی، به عنوان یک دارایی مولد در روشهای سازمانی نگاه میکنند. تفکر طراحی معمولا برای کمک به انواع سازمانهای تجاری و اجتماعی و به منظور سازندگی و ابتکار به کار میرود. از طرفی دیگر طراحان، روشهای خود را در مراحل اولیه فرآیندهای توسعه محصول و خدمات و یا به واسطه آموزشهای دیگران برای استفاده و ایجاد تفکرات نوآورانه در سازمانها به کار میگیرند.
امروزه تفکر طراحی در تمامی بخشهای آموزشی موردتوجه قرار گرفته است. دورههای جدید این مهارت در سطح دانشگاهی در سراسر جهان برگزار میشود.
تفکر طراحی در روشهای طراحی رابط های انسان و رایانه نقش اساسی دارد. همچنین از این مهارت در هسته اصلی تصورات مربوط به توسعه نرمافزارها نیز استفاده میشود.
در این مقاله، به بررسی تفکر طراحی و کاربردهای آن پرداختیم. این مفهوم در کشور ما کمی جدید به نظر میرسد اما اجرای آن در کسبوکارهای مختلف به ویژه استارت آپها ضروری است. به این نکته دقت داشته باشید که امروزه برای تاب آوردن در بازار رقابت باید بتوانید انعطاف خود را در مقابل تغییرات شدید و ناگهانی موضوعات مختلف حفظ کنید. هر چقدر قدرت پاسخگویی شما بهتر باشد، خطرات احتمالی مانند شکست کمرنگتر خواهند شد. با اجرای شیوههای مختلف مانند تفکر طراحانه میتوانید خود را با شرایط محیطی وفق دهید.
امیدواریم از خواندن این مقاله لذت برده باشید. به نظر شما Design Thinking نسبت به سایر روشهای مرسوم حل مسئله، چه مزیتی دارد؟ نظرات عالی خودتان را با ما در میان بگذارید.
Digital Graphic Designer
طراح گرافیک شوید و در فضای وب و شبکه های اجتماعی کسب درآمد کنید