برای همه ما بارها پیش آمده که در موقعیت های سخت، قدرت استدلالمان را از دست بدهیم و در نهایت نتواتیم به خوبی تصمیم گیری کنیم. عواقب و آثار منفی چنین تصمیم هایی، ممکن است…
برای همه ما بارها پیش آمده که در موقعیت های سخت، قدرت استدلالمان را از دست بدهیم و در نهایت نتواتیم به خوبی تصمیم گیری کنیم. عواقب و آثار منفی چنین تصمیم هایی، ممکن است تا پایان عمر بر زندگیمان اثر سوء بگذارد و سالها پشیمانی را با خود حمل کنیم. در واقع تصمیم گیری و ساده سازی تصمیم یکی از مهمترین مهارتهای نرمی است که همه ما نیاز به یادگیری آن داریم و بدون برخورداری از چنین مهارتی، قطعا زندگی مان دستخوش اتفاقات ناگوار و شکستهای متعدد خواهد شد. تردید میان گزینههای پیش رو و انتخابهای متفاوتی که هر روزه با آنها مواجه میشویم بسیار طبیعی است اما آنجایی به مشکل بر میخوریم که نمیدانیم چگونه در موقعیتهای دشوار و پیچیده، بهترین و آسانترین تصمیم را بگیریم.
اینکه امروز با تاکسی به محل کار بروم یا اتوبوس، از مسیر همیشگی بروم یا مسیر جدیدی که همکارم دیروز به من معرفی کرده از جمله تصمیمات ساده ای است که هیچ گونه استرسی بر روان مان وارد نمیکند. اما گاهی در شرایطی قرار میگیریم که فرایند تصمیم گیری به این سادگیها نیست.
تصور کنید که درخواست پذیرش تحصیلی تان همزمان از سوی دو دانشگاه معتبر خارجی پذیرفته شده و یا همزمان دو پروژه کاری بزرگ که اتفاقا هر دوی آن ها به پیشرفت کارتان کمک میکنند، به شما پیشنهاد شده و صرفا میتوانید یکی از آن ها را بپذیرید. در چنین موقعیت هایی چگونه باید تشخیص دادکه بهترین تصمیم کدام است؟ چگونه با استرس کمتر میتوان آسان ترین تصمیم را گرفت، تصمیمی که آینده ساز است و کمترین میزان پشیمانی را به همراه دارد.
با مطالعه این مقاله از مجموعه مقالات مهارتهای نرم رشدانا، با تکنیکهای ساده سازی تصمیم آشنا خواهید شد، تکنیکهایی مانند کاهش تعداد گزینههای پیش رو که علیرغم ساده سازی تصمیم، از شدت سردرگمیها و فشار روانیتان نیز میکاهند، پس تا انتها همراه ما باشید.
به طور مشخص هر زمان صحبت از تصمیمگیری میشود، از چند گزینه یا انتخاب پیش رو حرف میزنیم. گزینههایی که مشخص هستند و باید بتوانیم از میان آنها، با بهرهگیری از ابزارها و تکنیکهای موجود، بهترین تصمیم را بگیریم.
آنچه در مهارت تصمیمگیری مهم است و بهتر است بدانید، عدم شناخت کافی میان گزینههای موجود است. به عنوان مثال، شما در کنکور رشته انسانی امسال قبول شدهاید اما هنوز هیچ ایدهای برای تعیین رشته دانشگاهیتان ندارید. یعنی اصلا نمیدانید به کدام رشتهها علاقمندید، در کدام رشته ها مستعد هستید و یا دانشگاه های شهر خود را ترجیح میدهید یا دانشگاههای شهرهای دیگر.
در مقابل، دوست شما به خوبی میداند که به رشتههای حقوق، روانشناسی، جامعه شناسی و تاریخ علاقمند است و میان این گزینهها مردد مانده است. به عبارت دیگر، شما هنوز به مرحله تصمیم گیری نرسیده اید (در مرحله یافتن گزینههای مختلف هستید) و چالش اصلیتان، توانایی حل مسأله و سپس، تصمیمگیری یا انتخاب میان گزینههای موجود است.
کلیات فرایند تصمیم گیری، در میان اغلب تصمیم های شما در حوزه های مختلفی همچون مسائل مالی، زندگی شخصی، انتخاب شغل، انتخاب رشته تحصیلی، مسائل شغلی و… مشترک است. از این رو پیش از پرداختن به تکنیک های ساده سازی تصمیم، بهتر است با این کلیات آشنا شوید.
هرچند در تصمیم گیریهای اصولی و مبتنی بر منطق، مراحل هفت گانه تعریف مسأله شامل جمع آوری اطلاعات، شناسایی راه حل، لرزیابی راه حل، انتخاب راه حل، یافتن راه حل جایگرین و در نهایت تحلیل نتایج، بسیار اهمیت دارد اما در تکنیک های ساده سازی تصمیمات، گاهی نیاز است از قدرت شهودتان استفاده کنید و چندان بر منطق حاکم خود اکتفا نکنید.
در هر صورت ما در رشدانا به شما کمک میکنیم تا بهترین و درستترین تصمیمهای زندگی خود را با تکنیک های زیر، اتخاذ کنید.
تعجب نکنید! فیلتر مشارکتی تکنیکی پیچیده و تخصصی نیست بلکه همه ما در زندگی روزمره خود بارها از این روش استفاده کردهایم. در این شیوه، تحقیق در مورد انتخابهای موجود را به دیگری واگذاری میکنید. در واقع این دیگری، فردی است که شما به او تا حدی اطمینان دارید.
به عنوان مثال، برای خرید لپتاپ به یکی از فروشگاه های بزرگ شهر مراجعه میکنید. شما هیچ اطلاعاتی راجع به مشخصات و ویژگیهای لپتاپهای موجود در بازار ندارید. از فروشنده میخواهید بهترین برند را با توجه به پولی که در دست دارید به شما معرفی کند و طبق پیشنهاد او، شما یکی از دهها برند موجود را میخرید.
در واقع شما با این فرض که مدیر فروشگاه با انتخاب از میان مجموعهای از گزینههای ارائه شده، بهترین پیشنهاد را به شما میدهد (پیشنهادی که در آن به کیفیت، قیمت و گارانتی محصول مطابق با خواسته شما توجه شده است) اقدام به خرید همان لپتاپی میکنید که او به شما پیشنهادش را داده است. در این روش، شما به پیشنهادات افراد ماهر اعتماد میکنید و دیگر به تحقیق و پرس و جو درمورد محصولات نمیپردازید.
یکی از آسان ترین روشهای تصمیم گیری در میان گزینههای مختلف، انتخاب تصادفی یکی از گزینهها است. به عنوان مثال قصد رفتن به مهمانی خانوادگی را دارید، از میان لباسهای موجود در کمدتان به صورت تصادفی یکی را به سرعت انتخاب میکنید و دیگر خود را درگیر تجزیه و تحلیلهای بیهوده در مورد مدلهای مختلف لباس هایتان نمیکنید.
این تکنیک برای افرادی که هر لحظه در حال تحلیل و بررسی انتخابهای پیش روی خود هستند بسیار مفید است. اینگونه افراد مدام در حال تلاش ذهنی برای بررسی گزینهها هستند، در نتیجه، هم شرایط تصمیمگیری را پیچیدهتر میکنند و هم فشار روانی زیادی را بر خود وارد میکنند. آیا شما هم جزء این دسته از افراد هستید که هر انتخاب ساده ای را به راحتی، پیچیده و سخت میکنند؟
اگر میخواهید بدون فوت وقت و به دور از وسواسهای فکری، به سرعت تصمیمگیری کنید و همچنان دارای شک و تردید در انتخاب هستید، لیستی از گزینههای احتمالی منفی بنویسید. بهتر است از فکر کردن به نتایج بد تصمیماتتان نترسید و گاهی بدترین حالات را درنظر بگیرید تا بتوانید با کمترین فشار، تصمیم بگیرید.
در حقیقت همیشه نمیتوان بر قوه استدلال و منطق تکیه کرد و گاهی نیاز است تا به شهود یا همان ندای درونی تان نیز توجه کنید. هنگامی که با تصمیمات پیچیده ای مواجهید و مدت ها است که ضمن مشورت گرفتن، ارزیابی و تحلیل گزینه ها باز هم به هیچ نتیجه ای نرسیده اید، اجازه بروز احساسات را به خود بدهید. در واقع آنچه احساسات به شما میگویند، آشکار هستند. یعنی اگر زمان فکر کردن به یکی از گزینه ها غمگین میشوید، احتمالا این گزینه مطلوبی نیست. هرچند که باید در شناخت احساسات تان، قوی عمل کنید اما این روش برای جلوگیری از تحلیل های طولانی مدت و دشوار، بسیار مفید است.
همیشه نباید مخالف بود و ادعای استقلال و حتی خاص بودن داشت. در برخی از مواقع که انطباق با محیط هیچ زیانی به شما نمیرساند، بهتر است دقیقا همین کار را انجام دهید. لزومی ندارد وقتی مدیر شرکتتان از کلیه کارمندان میخواهد به دلیل کاهش مصرف برق ساعات کاری خود را کاهش دهند، شما مدت ها در فکر پذیرفتن یا مخالفت با تصمیم او باشید.
بهتر است بدانید که بخش زیادی از انتخابهای ما در زندگی، تحت تأثیر انتخابهای اطرافیانمان قرار دارد و بهتر است گاهی با تصمیمات از پیش تعیین شدهای مانند مثال بالا، همراهی کنیم و خود را در معرض مخالفتهای بیهوده با سایرین قرار ندهیم.
فرض کنید که مدیر یک شرکت بزرگ هستید و باید از میان مصاحبههای استخدامی اخیر که چیزی بالغ بر 70 نفر هستند، 9 نفر را قبول کنید. انتخاب این 9 نفر نه تنها کاری دشوار است، بلکه ممکن است به دلیل عدم شناخت کافی از مصاحبه شوندگان، کارمندانی که شایستگی استخدام ندارند را به شرکت خود راه دهید.
در این گونه مواقع برای ساده سازی تصمیم های پیش رو، بهتر است تصمیمگیری را به فرد دیگری واگذار کنید (مثلا مدیر منابع انسانی شرکت را نماینده خود در این کار کنید) و یا از افراد متخصص و آگاه در آن زمینه کمک بگیرید.
در حقیقت اگر راه حل های بیشتری برای تصمیماتتان داشته باشید، افق دیدتان نیز نسبت به آن مسئله وسیعتر خواهد شد. هر چند در اینجا باید مراقب بود، زیرا تعدد و وسعت انتخابها ممکن است منجر به ناتوانی در تصمیمگیری شود.
به عنوان مثال مدیر ارشدی که قصد استخدام یک مدیر در بخش دیجیتال مارکتینگ شرکت را دارد، میتواند از میان دوستان و آشنایان خود که در این حوزه فعالیت میکنند درخواست ارسال رزومه کند. اما حالت دومی نیز وجود دارد که با انتشار آگهی استخدامی، خود را از بند چند گزینه محدود رها میکند و این امکان را فراهم میآورد تا افراد دارای مهارت و تجربه کاری بیشتر را شناسایی کرده و احتمال تصمیم گیری درست خود را بالا ببرد.
اگر بدانید که هر تصمیم چه هزینهها و عواقبی دارد، میتوانید راحتتر و آسانتر تصمیم بگیرید. هنگام سفارش غذا ممکن است پیتزا را به یک سالاد سبزیجات کم کالری ترجیح دهید، اما به یاد بیاورید که خوردن پیتزا، چه تأثیرات منفی بر سلامتیتان خواهد گذاشت؛ سپس سفارش دهید.
در این تکنیک، شما گزینه های متعددی دارید اما نیازمند سرعت در تصمیم گیری هستید، از این رو باید از انتخاب بهترین گزینه صرف نظر کنید و به اولین گزینه ای که رضایت نسبی شما را به همراه دارد، فکر کنید. به عنوان مثال، برای آموزش یکی از مباحث مرتبط با نحوه تعامل در محیط کار، فرصت کمی برای ساخت پاورپوینت دارید، بهتر است از میان ده ها طرح پاورپوینت موجود در کامپیوترتان، اولین طرح مناسب را انتخاب کرده و از آن استفاده کنید.
به عبارت دیگر، انتخاب بهترین راه حل، در برخی از اوقات فرایند تصمیم گیری را پیچیده میکند و به ساده سازی تصمیم ضربه میزند.
و اما جمع بندی
در این مقاله از رشدانا، راجع به ساده سازی تصمیم صحبت کرده و گفتیم که مهارت تصمیم گیری، یکی از مهم ترین مهارت های نرم محسوب میشود. توانایی تصمیم گیری و کلیات این فرایند همچون ترس از عواقب تصمیم گیری، تردید میان تصمیم گیری براساس منطق یا شهود و… را توضیح داده و در انتها 9 تکنیک مؤثر در ساده سازی تصمیم را بیان کردیم.
همانطور که اشاره کردیم، فرایند تصمیم گیری، در اغلب اوقات بسیار پیچیدهتر از چیزی است که فکر میکنید، بنابراین نیاز دارید ضمن یادگیری روشهای سادهسازی تصمیم، از میزان فشارهای روانی حاصل از انتخابهای متعدد روزانه بکاهید.
با توجه با آنچه در این مطلب بیان کردیم، به نظر شما چه تکنیکهای مؤثر دیگری برای ساده کردن فرایند تصمیمگیری وجود دارد؟ نظرات خود را در بخش دیدگاههای همین مقاله با ما به اشتراک بگذارید.