این روزها همه ما در بسترهای مختلف مانند وبسایتها، کانالهای تلگرامی و یا صفحات اینستاگرام چیزهایی در مورد کوچینگ شنیدهایم. اما شاید کمتر کسی است که بداند منظور از این کلمه چیست و چه معنایی…
این روزها همه ما در بسترهای مختلف مانند وبسایتها، کانالهای تلگرامی و یا صفحات اینستاگرام چیزهایی در مورد کوچینگ شنیدهایم. اما شاید کمتر کسی است که بداند منظور از این کلمه چیست و چه معنایی دارد. اگر تمایل دارید بدانید که دقیقا منظور از کوچینگ چیست و چگونه میتوان از آن در راستای رسیدن به برنامههایتان بهرهمند شوید، تا انتهای این مطلب با رشدانا همراه باشید.
کوچینگ Coaching یک مهارت تلفیقی از رشتههایی مانند مدیریت، روانشناسی، جامعه شناسی، هنر، فلسفه و… است. در واقع رشتههایی که به نوعی با انسان و منابع انسانی در ارتباط هستند را میتوان با این موضوع پیوند داد. با توجه به این که این مهارت میان رشتهای است، تعاریف متعددی در منابع داخلی و خارجی از آن مطرح شده است. هدف اصلی کوچینگ، افزایش بهرهوری همراه با رضایت است.
به زبانی خودمانیتر، معنای لغوی کوچینگ مربیگری است. اما اکثر ما زمانی که صحبت از مربیگری میشود، یاد ورزش و مربیان ورزشی میافتیم! خوب است بدانید که امروزه مربیگری میتواند علاوه بر ورزش، در تمام جوانب زندگی با هدف توسعه، کاربرد داشته باشد. مربیگری در زندگی، مربیگری در تجارت، مربیگری شخصی، مربیگری در سلامت و… در حوزه فعالیتهای کوچینگ قرار میگیرند. مربیگری در ابعاد مختلف زندگی یک رابطه حمایتی دو طرفه است که در آن مربی به شما کمک میکند تا بر روی هدف خود تمرکز کرده و به آنها دست یابید.
در دنیای امروز، کوچینگ یک مهارت بینالمللی و بین رشتهای محسوب میشود که در سالهای اخیر مورد استقبال قرار گرفته است. در اواسط سال 1980 میلادی، مفهوم امروزی Coaching توسط توماس لئونارد (Thomas Leonard) مطرح شد. او توانست در سال 1995 با دعوت از گروهی از کوچها، فدراسیون بین المللی کوچینگ (ICF) را تاسیس کند. پیش از اینکه واژه کوچینگ ابداع و شناخته شود، افراد فعال در این حوزه برای اشاره به فعالیتی که انجام میدادند، از عناوینی مانند مربی، مشاور و راهنما استفاده میکردند.
هر چند که در ایران برای ترجمه Coaching از لغت مربی و مربیگری استفاده میشود، اما در واقعیت امر، فعالیت یک کوچ چیزی فراتر از مربی است و هنوز کلمه جایگزین مناسبی برای آن یافت نشده است. از دیگر افرادی که در تاریخچه کوچینگ عملکرد موثری داشتهاند، میتوان به سرالکس فرگوسن، مارشال گلد اسمیت، مت سام رز، جنی راجرز و… اشاره کرد.
ICF که مخفف عبارت International Coaching Academy اشاره به آکادمی بینالمللی کوچینگ آمریکا دارد. در واقع یکی از معتبرترین آکادمیهای بینالمللی در جهان، ICF است. ICF یک نهاد بینالمللی و با اعتبار بالا است که با هدف استانداردسازی و همسو کردن کوچها در سراسر جهان، به صورت سالیانه، ضوابط اخلاقی و اساسی مربوط به کوچینگ را ارائه میدهد. علاوه بر آن، این آکادمی برنامههای آموزشی استاندارد را جهت اعتبارسنجی کوچها به مدارسی که تحت نظارت آن ایجاد شده، اعلام میکند.
لازم به ذکر است که اگر یک کوچ به دنبال کسب اعتبارات جهانی باشد، باید خودش را با استانداردهایی که ICF ارائه میدهد، منطبق کند. برای اینکه بتوانید یک کوچ موفق شوید، لازم است دورههای معتبر این حوزه را پشت سر گذاشته و پس از کسب تجربه، در آزمون اعتبارسنجی ICF شرکت کنید. برخی از فعالان این حوزه تصور میکنند که آکادمی ICF آموزشهای کوچینگ را هم ارائه میدهد؛ که این یک تصور اشتباه است!
شاید تا این بخش از مقاله این ابهام برایتان پیش آمده باشد که تفاوت بین کوچینگ Coaching با مشاوره و منتورینگ و… چیست؟! برای اینکه این پرسش را پاسخ دهیم، نیاز است با مفهوم هریک از آنها آشنا شوید.
در آموزش، هدف یادگیری یک دانش یا یک مهارت است. به بیانی دیگر، تمرکز مدرس بر روی این است که طرف مقابل آن چیزی که گفته میشود را به خوبی درک کند و بیاموزد. این انتقال دانش، براساس برنامه آموزشی پیش میرود.
در منتورینگ، برای اینکه تجربه و دانش منتقل شود، از روش راهنمایی کردن استفاده میشود. درواقع در منتورینگ، از نسخه موفقیت یک فرد که قبلا در موقعیت شما بوده، کپی برداری میشود. منتور تجارب خود از موقعیتهای مشابه را در اختیار شما گذاشته و به شما کمک میکند تا بتوانید موفقیتهای شبیه به او را به دست آورید. به طور خلاصه، منتور فردی است که دارای دانش و تجربه کافی بوده و به شما کمک میکند تا از تجارب او استفاده کنید.
در حرفه مشاوره، تمرکز بر کسب یک دانش فنی ویژه است. در واقع فردی که به مشاور رجوع میکند، بر اساس یک دانش تخصصی توصیههایی را دریافت میکند. مشاورها براساس دانش و مهارت خود، صحبتهای شما را دستهبندی کرده و با تجزیه و تحلیل گذشتهتان، پیشنهادات لازم را ارائه میدهند.
باتوجه به آنچه که در مورد منتورینگ، مشاوره و آموزش گفته شد، نوبت به بررسی دیدگاه کوچینگ میرسد! متخصصان Coaching بر این باورند که انسان برای رسیدن به موفقیت و رضایتمندی، به چیزهایی به جز دانش و تجربه نیاز دارد. این موضوع به عنوان یک مهارت آینده محور تعریف میشود و تمرکز اصلی آن بر کیفیت حداکثری موفقیتهای فرد و رضایت اوست.
همه ما تا به امروز در منابع مختلفی خوانده و شنیدهایم که یکی از مهمترین اهداف خلقت هر انسان، رسیدن به کمال است. رسیدن به آرزوها یکی از نیازهای مهم انسان است که در دنیای امروز اهمیت دو چندان پیدا کرده است. امروزه باتوجه به انواع امکانات و آموزشهایی که در دسترس قرار دارند، میل انسانها به رشد و پیشرفت افزایش یافته است. کشف ارزشها، ویژگیهای بارز، خواستهها و… از یک سمت و ایجاد یک زندگی ارزشمند و لذتبخش از سویی دیگر، اهمیت ویژهای پیدا کرده است.
انسان امروزی برای اینکه به خواستهاش برسد، از انواع دورههای آموزشی، کلاسها، کتابها، مشاورها و… استفاده میکند. اما حاصل تمام این اقدامات، تعداد کمی انسان رشدیافته در جهان است. همین موضوع باعث بیشتر شدن سردرگمی و سخت شدن انتخابها شده است. در دنیای امروز، به صورت مستمر پیچیدگیهای جهان و ارتباطات افزایش یافته است. اما راه حل رویارویی با چنین شرایطی چیست؟!
کوچینگ مهارتی است که بین دانش و عمل پیوند برقرار کرده و باعث افزایش بهرهوری و رضایتمندی در افراد میشود. یکی از باورهای رایج ولی اشتباه در جوامع بشری این است که هر چه دانش بیشتر باشد، عملکردمان نیز بهتر خواهد شد. در جلسات کوچینگ، معمولا افرادی حضور دارند که برای موفقیت بیشتر، دائم به سراغ آموزشهای مختلف رفتهاند؛ بدون آن که به موفقیت برسند! اینجاست که اهمیت کوچینگ متجلی شده و در مدت زمان کوتاهی، انسانهای زیادی را به اهدافشان نزدیک کرده است. کوچینگ بر این باور است که باید بر روی کشف نسخه عملگرایی هر فرد تمرکز کرد و راه موفقیت افراد با یکدیگر متفاوت است.
یک کوچ یا به عبارتی همان مربی کسی است که با درک موانع و حذف آنها به شما کمک میکند تا استراتژیهای موفقیتتان را طراحی کنید. کوچها افرادی هستند که با پشت سر گذاشتن دورههای کوچینگ و کسب مهارت و تجربه، بر موفقیت شخصی و حرفهای افراد تمرکز دارند. به طور کلی این دسته از متخصصان قرار نیست چیزی را به شما آموزش دهند و یا تجربهای را منتقل کنند، بلکه تنها در کنارتان هستند تا شما بتوانید نسخه منحصر به فرد خود را بیابید و تا رسیدن به اهداف همراهیتان میکنند.
همانطور که در بخش قبل هم اشاره کردیم، کوچها افرادی هستند که پس از گذراندن دورههای آموزشی و تجربی، توانستهاند مهارتهای زیادی را در خود تقویت کنند. در ادامه به چند مورد از ویژگیهای یک کوچ موفق اشاره خواهیم کرد.
متخصصان توانستهاند کوچینگ را از جوانب مختلف دستهبندی کنند. از مرسومترین این دستهبندیها میتوان به کوچینگ گروهی و فردی اشاره کرد که این دو دسته نیز زیرمجموعههای گوناگونی دارند.
جلسهای که با حضور کوچ و مراجع برگزار میشود، در ظاهر با جلسات مشاوره تفاوتی ندارند. اما این دو نوع از جلسه در عمل و رویکرد کاملا متفاوت هستند. در این جلسات، فرد طبق قراردادی که با مربی خود دارد، سفر اکتشافی خود را شروع کرده و در نهایت راه موفقیت ویژه به خود را مییابد.
این جلسات با حضور کوچ و گروهی از افراد شکل میگیرد. گروهی که در این نوع جلسات شرکت میکنند، باید هم هدف باشند. به عبارتی دیگر، مراجعین برای رسیدن به یک هدف مشخص و مشترک به دنبال استفاده از مهارت و تخصص یک مربی هستند.
جلسات کوچینگ که در سازمانها برگزار میشود، باتوجه به هدف جلسه میتواند فردی یا گروهی باشد. در این نوع جلسات، مربی میتواند عضوی از همان سازمان و یا فردی خارج از سازمان باشد که در آنجا استخدام شده است. معمولا شیوه کار این دسته از کوچها به صورت قراردادی و پارهوقت است.
شاید تاکنون در رسانههای مختلف با عباراتی مانند کوچ زندگی، بیزنس کوچ، کوچ مدیران، کوچ والدین و… آشنا شده باشید. یکی از ابهاماتی که در این زمینه ایجاد میشود این است که اگر مفهوم کوچ ثابت است، پس چرا حوزههای تخصصی متفاوتی در آن وجود دارد؟! در پاسخ به این سوال باید گفت که اگر مبنای صحبتمان را ICF قرار دهیم، اصول بنیادی کوچینگ در سطح بینالملل یکسان است. پس میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که کوچینگ یک مهارت واحد با اصول بینالمللی است.
اما مبحث تخصصی بودن زمانی مطرح میشود که کوچ مورد نظر، علاوه بر دریافت مدرک رسمی دوره سطح 1 (ACC)، 100 ساعت اجرای جلسات موفق را نیز در کارنامه خود داشته باشد. او پس از گذراندن این مراحل، میتواند باتوجه به علاقه و تواناییهای خود در یکی از زمینههای مطرح شده، فعالیت تخصصی داشته باشد. البته این امکان نیز وجود دارد که دورههای تخصصی مربوط به هر یک از مباحث را نیز به صورت جداگانه در یک مدرسه Coaching معتبر بگذارند و مدرک آن را دریافت کند.
تا این بخش از مقاله به طور کامل با مفهوم Coaching آشنا شدید. در ادامه به شما خواهیم گفت که چه کسانی به حضور یک کوچ در زندگیشان نیاز دارند. کسی که به کوچ مراجعه میکند، معمولا جزو انسانهای سردرگم است! این افراد سرعت کافی برای رسیدن به اهدافشان را ندارند و یا با مشکل بزرگی روبرو هستند. حتی کسانی که قصد ایجاد تغییر و تحول و بهبود مسیر زندگیشان را دارند نیز در دسته مراجعین قرار میگیرند. در ادامه با جزئیات بیشتری از ویژگیهای این افراد صحبت خواهیم کرد.
بسیاری از آدمهای اطرافمان کسانی هستند که به زندگی معمولی و تلاش در حد رفع نیازهایشان عادت کردهاند. اما گروهی دیگر از انسانها وجود دارند که علاوه بر خوراک، پوشاک و… دائما میل به رشد و پیشرفت دارند. برای این گروه از افراد، استفاده از رهنمودهای یک کوچ حرفهای بسیار موثر است.
برای کسانی که میدانند دقیقا از زندگی چه میخواهند، حضور یک کوچ مانند نیروی محرکهای برای رسیدن به اهداف عمل میکند. به همین دلیل اگر جزو این دسته از افراد هستید، پیشنهاد میکنیم حتما به یک کوچ مراجعه کنید.
در اینجا منظور از انعطاف پذیری، انعطاف ذهنی است. این افراد کسانی هستند که اگر در خود یا کارشان نقصی میبینند، آن را میپذیرند و برای اصلاح آن تلاش میکنند.
این افراد موثر بودن را دوست دارند! یکی از اهداف اصلی کوچینگ این است که به افراد بیاموزد که چگونه موثر باشند. زمانی که یک نفر بتواند بر روی جامعه اثرات مثبت بگذارد، بدون شک به خودش احساس خوبی دارد و این حس، نقطه شروع موفقیت است. علاوه بر موارد ذکر شده، این دسته از افراد که در ادامه معرفی میکنیم نیز نیاز به حضور یک کوچ در زندگیشان دارند:
واژه کوچینگ برای افراد مختلف در هر جایگاهی، میتواند یک معنای ویژه داشته باشد. اما به طور کلی کوچینگ به معنای کمک کردن به افراد برای حل مشکلات و بهبود عملکردشان است. تفاوتی ندارد که استفاده از این رهنمودها در چه زمینهای باشد، به هر حال یک کوچ موفق میتواند در یافتن پاسخ صحیح مسائل موثر باشد. در واقع کوچینگ مهارتی است که به افراد برای پیدا کردن خود واقعیشان کمک میکند!