آگاهی از مسئله انگیزش کارکنان یکی از مسئولیتهای مهم هر مدیری است. درواقع هر شخصی در جایگاه مدیریت، اگر میخواهد بیشتر از کارکنان خود شناخت پیدا کند، نیاز دارد تا از میزان انگیزه کارکنان شرکت…
آگاهی از مسئله انگیزش کارکنان یکی از مسئولیتهای مهم هر مدیری است. درواقع هر شخصی در جایگاه مدیریت، اگر میخواهد بیشتر از کارکنان خود شناخت پیدا کند، نیاز دارد تا از میزان انگیزه کارکنان شرکت یا سازمان خود مطلع شود. اگر میخواهید بدانید چرا بعضی افراد بیشتر کار میکنند و یا علت بی علاقگی عدهای به شغل خود چیست، تا انتهای این مقاله با رشدانا همراه باشید. در این مقاله اهمیت و نقش انگیزش در مدیریت رفتار سازمانی را بررسی خواهیم کرد.
کلمه انگیزش نخستین بار از کلمه لاتین Move به معنی حرکت گرفته شده است. به بیانی ساده وقتی یک نفر انگیزه خود از انجام کاری را بیان میکند، درحال بیان چرایی رفتار خود است! درواقع یک انسان هیچ رفتار یا حرکتی را انجام نمیدهد، مگر آن که انگیزهای، نیروی محرکه آن باشد.
احتمالا این سوال برایتان پیش آمده است که چرا آگاهی از میزان انگیزه یک کارمند، برای مدیر مجموعه مهم است؟ حقیقت این است که یکی از وظایف مهم و اولیه مدیریت، ایجاد انگیزه برای کارکنان است. درواقع مدیریت با این کار میتواند از درست انجام شدن کارها و حضور منظم کارمند در جایگاه شغلی، اطمینان حاصل کند. بدین صورت قادر خواهد بود نیروی انسانی مجموعه خود را در راستای پیشبرد اهداف سازمان، با خود همراه کند.
همان طور که گفته شد، بدون شک همه رفتارها براساس انگیزه و اهداف یک فرد شکل میگیرد. درواقع انگیزه و هدفمندی به عنوان دو عامل بیرونی و درونی، انسان را به سمت مقصد روانه میکنند. افراد در سازمانها تا زمانی که هدف مشخصی نداشته باشند و از نیروی محرکهای به نام انگیزه محروم باشند، قادر نخواهند بود وظایف خود را به درستی انجام دهند. عوامل زیادی در میزان انگیزه یک کارمند دخیل هستند و همین عوامل سبب تفاوت در کارکرد آنها میشود. به عنوان مثال، میزان انگیزه یک کارمند رسمی با یک کارمند موقت بسیار متفاوت است و عملکرد یکسانی نیز نخواهند داشت!
اهمیت انگیزش در مدیریت رفتار سازمانی یا (Motivation In Managing Organizational Behavior)، زمانی مشخص میشود که متوجه شوید به عنوان مثال کارمند با حقوق و تسهیلات بالاتر، کارآیی بیشتری نیز دارد! در حقیقت به بیانی ساده میتوان گفت که هرچه عوامل انگیزشی بیشتر شود، کارمند مشتاقتر به انجام وظیفه شده و سازمان را به هدف خود نزدیکتر میکند. در ادامه عواملی که این نیروی محرکه را در کارمندان به وجود میآورد، معرفی خواهیم کرد.
مدیران قبل از انجام هر کاری باید به خوبی نیازها، برانگیزانندهها و مشوقها را بشناسند. منظور از نیازها، کمبودی است که هر کارمند در ذهن خود با آن دست و پنجه نرم میکند! متخصصان این نیازها را به چهار دسته: نیاز دانشی، نیاز روحی روانی، نیاز وظیفهای و نیاز اخلاقی تقسیم کردهاند.
یک نیاز ارضا نشده، تنشی را در فرد به وجود میآورد و این تنش معمولا سبب به وجود آمدن انگیزههای ناگهانی در درون فرد میگردد. زمانی که این نیازها تبدیل به عوامل برانگیزاننده و تنش میشوند، فرد را در پی تامین اهداف، به سمت رفتاری جستجوگرانه روانه میکنند. مشوقها نیرو محرکه خارجی محسوب میشوند. درواقع منظور از مشوق، همان پاداشهایی است که فرد به امید دریافت آنها، وظایف خود را به بهترین شکل انجام میدهد. حال که می دانید جایگاه این مفاهیم مهم در مدیریت منابع انسانی چیست، در ادامه عللی که در ایجاد کارآمدی و انگیزش نقش دارند را، معرفی خواهیم کرد.
شناسایی و تشخیص نیازها یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در ایجاد انگیزه است. یک مدیر باید بتواند در مرحله اول به خوبی نیازهای مجموعه را شناسایی کند. تشخیص و تامین این نیازها به عنوان نیروی محرکه، در بهره برداری بهینه از توانمندیهای نیروهای انسانی، بسیار موثر است. از جمله نیازهایی که با تامین آنها انگیزه در روند کاری کارمندان به وجود میآید، عبارتند از:
تحقیقات نشان دادهاند، از بین تمامی این نیازها که باید توسط مدیر شناسایی شوند، علاقه به کار بسیار تاثیرگذارتر از سایر موارد است.
اشتباهی که بسیاری از مدیران کشور مرتکب میشوند، این است که به دلیل وضعیت نامطلوب و نابسامان اشتغال، تصور میکنند هر رفتاری میتوانند با نیروی کار داشته باشند! درواقع آنها بر این باورند که نیازی به ایجاد انگیزه وجود ندارد؛ چرا که در صورت عدم تمایل کارمند به ادامه همکاری، افراد زیادی منتظر آن فرصت شغلی هستند! اگرچه این تصور در نگاه اول ممکن است درست باشد و بسیاری از مدیران از این شیوه جواب گرفته باشند، اما ادامه این روند عواقبی نیز در پی دارد که این عواقب به صورت مختصر به شرح زیر است:
زمانی که نیروی انسانی بداند حضور او در سازمان چه مزایایی دارد، مسلما انرژی مضاعفی برای ادامه همکاری به دست میآورد. علاوه براین، مواردی که در ادامه ذکر میکنیم نیز بر ایجاد انگیزه در بین کارمندان موثر هستند.
راهکارهای زیادی برای مقابله با بی انگیزگی کارمندان و ایجاد انگیزش برای بهتر مدیریت کردن رفتار سازمانی وجود دارد که چند مورد از آنها عبارتند از:
در این مقاله بیان کردیم که انگیزش در مدیریت رفتار سازمانی تا چه حد میتواند مهم باشد. درواقع زمانی که ایجاد انگیزه در کارمندان یک سازمان نادیده گرفته شود، به مرور زمان کارآیی نیروی انسانی از بین خواهد رفت و سبب دور شدن مجموعه از اهداف خود میشود. در این مقاله عوامل موثر در ایجاد انگیزه و از بین بردن بی انگیزگی کارکنان را بررسی کردیم. مهمترین فردی که در ایجاد انگیزه در بین کارمندان میتواند تاثیرگذار باشد، مدیریت مجموعه است.
امیدواریم از خواندن این مقاله لذت برده باشید. به نظر شما مدیران برای ایجاد انگیزش در کارکنان چه موارد دیگری را باید در نظر بگیرند؟ نظرات عالی خود را با ما مطرح کنید.
Human Resource Generalist
استخدام موفق با مدیر منابع انسانی محقق می شود