شاید با دیدن عنوان به یاد کتابهای علوم مدیریتی و فرهنگ سازمانی بیفتید؛ تا حد زیادی یادآوری درستی است اما میخواهیم از زاویهای دوستانهتر و خودمانی به موضوع انواع استراتژی های مدیریت منابع انسانی نگاه…
شاید با دیدن عنوان به یاد کتابهای علوم مدیریتی و فرهنگ سازمانی بیفتید؛ تا حد زیادی یادآوری درستی است اما میخواهیم از زاویهای دوستانهتر و خودمانی به موضوع انواع استراتژی های مدیریت منابع انسانی نگاه کنیم. شاید از خودتان بپرسید، مطالعه چنین موضوعاتی دقیقا چه فواید و مزایایی دارد؟ در یک جواب کوتاه باید بگوییم، قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف به شما نشان میدهد که یادگیری چنین موضوعاتی چقدر روی تسهیل فرآیندهای روزمره تاثیر دارند.
هر چقدر شیوهها و روشهای بهتری برای همسویی جریان منابع انسانی و چشماندازهای کسبوکار به کار گرفته شوند، سود بیشتری برای سازمان به همراه خواهد داشت؛ بنابراین، اگر دوست دارید درباره نحوه مدیریت منابع انسانی و استراتژیهای آن اطلاعات بیشتری کسب کنید، تا انتهای این مقاله با رشدانا همراه باشید.
در دنیای امروز، رقابت بین بخشهای مختلف جامعه بسیار ملموس است و همه به دنبال ایجاد ارزش و تضمین رشد بلند مدت برند یا تجارت خود هستند. این مسائل به شکلی انکارناپذیر با منابع و نیروی انسانی گره خورده است و دانش، نگرش، رفتار، قابلیتها و تجربیات کارکنان یا کارمندان هر مجموعه در تحقق چنین اهدافی نقش دارند. تمامی این عوامل در کنار هم، استراتژی مدیریت منابع انسانی را تشکیل میدهند. شاید این تعریف کمی ناملموس به نظر برسد؛ به همین دلیل، کمی در بررسی این مفهوم، عمیق و دقیقتر میشویم.
استراتژی منابع انسانی در وهله اول یک فرآیند بوده که مجموعهای از اقدامات خاص نیروی انسانی را در خودش حل کرده است. تمامی این اقدامات خاص در جهت تحقق اهداف سازمان، رهبری میشود. پرایس یا Price، یکی از اشخاص سرشناس در حوزه استراتژی نیروی انسانی است و یک تعریفی خاص از این مفهوم ارائه میکند. او میگوید که استراتژی منابع انسانی در حقیقت، تمام فعالیتهایی را که افراد یک سازمان به شکلی مدیریت شده و در قالب برنامهای سازمان یافته به هدف دستیابی به اهداف استراتژیک انجام میدهند، در بر میگیرد.
برخی از نویسندگان در بیان معنی استراتژی منابع انسانی به این نکته اشاره میکنند این مفهوم نتیجه الگوی تصمیمات مرتبط با سیاستها و اقدامات مرتبط با سیستم منابع انسانی است. البته انتقاداتی هم به این روش وارد شده که یکی از این انتقادات، کمبود چهارچوب نظری برای تجزیه و تحلیل یا ارزیابی تئوریها و رویکردها است. از همان دوران تا به امروز تلاشهای شایان توجهی در این راستا انجام گرفته که چهارچوب نظری شول و جکسون از جمله کاربردیترین آنها به شمار میرود. در ادامه مقاله، به بررسی رویکردهای استراتژیک در حوزه منابع انسانی میپردازیم.
استراتژیهای مدیریت منابع انسانی به انواع مختلفی تقسیم میشوند. در این قسمت به بررسی هر یک از رویکردها و فواید آنها میپردازیم. انواع استراتژیهای در حوزه مدیریت منابع انسانی عبارتند از:
چنین استراتژیهایی شرح مفصلی از اهداف کلی سازمان را برعهده دارند. در همین راستا، تعیین میکنند که هر یک از کارکنان باید چگونه مدیریت و ارزیابی شود؟ امکان ارتقا رتبه وجود دارد؟ چه مراحلی باید طی شوند تا یک سازمان بتواند نیروی انسانی را پس از جذب، راضی نگاه داشته و در سازمان حفظ کند؟ نحوه ایجاد تعهد و انگیزه در کارکنان به چند شیوه امکانپذیر است؟ اگر این نوع از استراتژیها به درستی تعیین و اجرا شوند، سازمان به راحتی مسیر خود را پیدا کرده و به سمت آن حرکت میکند.
استراتژی عام منابع انسانی، 3 رویکرد اصلی دارد که در ادامه درمورد هر یک از آنها و تاثیرشان بر منابع انسانی توضیح میدهیم.
هدف از این رویکرد، تاثیر بر عملکرد سازمان از طریق افراد شاغل و بهبود حوزههای مختلف مانند: بهرهوری افراد، کیفیت محصولات و سطح ارائه خدمات ارائه شده به مشتریها، افزایش رشد سازمان، افزایش سود و ایجاد ارزش افزوده برای ذینفعان میباشد. به عبارتی دیگر، مجموعه اقداماتی که لزوما باید صورت گیرد تا بهرهوری افراد افزایش پیداکرده، کیفیت محصولات و سطح خدمات بالاتر رود و سازمان به سوددهی بیشتری برسد، در این رویکرد قرار میگیرند. عملیاتی که مربوط به رویکرد مدیریت عملکرد برجسته است، عبارتند از:
رویکرد مدیریت برجسته، نسبت به سایر رویکردها و استراتژیها، مرسومتر است. هرچند که تفکیک رویکردها از یکدیگر دشوار است، اما از طرفی هم ممکن است وجه اشتراکات فراوانی میان آنها وجود داشته باشد.
برای اولین بار، اصطلاح مشارکت بالا در سازمانها توسط لاولر ،به منظور توصیف سیستمهای مدیریتی مبنی بر مشارکت افراد، مطرح شد. این سیستم، در برابر مدل قدیمی بروکراسی که مبنی بر کنترل بود، به وجود آمد. رویکرد مشارکت بالا در سازمانها، بر ارتباط میان کارکنان و مدیران و مشارکت بین آنها تاکید دارد. این رویکرد تعریف میکند که اگر به کارکنان شرکت فرصت و فضای کافی داده شود تا کارشان را به خوبی درک و کنترل کنند، آنگاه مشارکت آنها در امور سازمان بیشتر خواهد شد. درواقع عملکرد اصلی این رویکرد این است که با کارمندان خود مانند شرکای سازمان برخورد شود، به منافع آنان توجه شود و به آنها حق اظهار نظر درمورد مسائل مربوطه، داده شود.
مدیریت تعهد بالا شکلی از مدیریت افراد است که با هدف تبلور تعهد در آنها، ایجاد شده است. در این رویکرد، به جای آن که رفتار و عملکرد کارکنان از طریق تهدید و فشار کنترل شود، به واسطه خودشان کنترل شده و روابط میان سازمانی براساس اعتماد شکل میگیرد. برای رسیدن به این هدف، لازم است اقدامات مشخصی انجام شود که برخی از آنها به شرح زیر هستند:
این دسته از استراتژیها به شکل خاص و جزئیتر تعریف شده و براساس هر یک از کارکنان بخش نیروی انسانی مزایای متفاوتی را در بر میگیرند. تعدادی از فاکتورهای موثر در این بخش شامل موارد زیر است:
تعدادی از رویکردهای این بخش عبارتند از:
تعدادی از مهمترین فواید استفاده از چنین استراتژیهایی عبارتند از:
در این مقاله، درباره انواع استراتژی های مدیریت منابع انسانی یا (Types Of Human Resource Management Strategies) و فواید این رویکردها صحبت کردیم. باید بدانید که یک استراتژی خوب، رویکردی است که در کارمندان احساس با ارزش و مفید بودن را بیدار کند. چنین رویکردهایی باعث آگاهی هر چه بیشتر منابع انسانی از اهداف و چشماندازهای سازمان میشود؛ مثلا کارها باید در چه قالبی و در راستای چه هدفی انجام شوند؟ همچنین، رویکردهای استراتژیک به کارکنان نشان میدهد که چگونه در ازای کار ارزشمند خود، پاداش دریافت میکنند و ترفیع رتبه میگیرند.
امیدواریم این مقاله برای شما کاربردی بوده باشد. به نظر شما اهمیت استفاده از هر کدام از انواع استراتژی های مدیریت منابع انسانی چیست؟ نظرات عالی خودتان را با ما به اشتراک بگذارید.
Human Resource Generalist
استخدام موفق با مدیر منابع انسانی محقق می شود
شما نیز می توانید در تبادل نظرها شرکت کنید، دیدگاهی بنویسید یا به دیدگاه دیگران پاسخ دهید.
برای نوشتن دیدگاه اینجا را کلیک کنید
مطالب بسیار عالی و درجه یکی در حوزه منابع انسانی مطالعه کردم، بسیار لذت بردم و استفاده کردم. بسیار ممنونم