یکی از بزرگترین اشتباهاتی که گریبانگیرمان شده این است که فکر میکنیم اگر در یک دانشگاه تراز اول درس بخوانیم، مدرک آیلتس بگیریم، در یک شرکت بزرگ استخدام شویم و تحصیلات مان را تا سطح…
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که گریبانگیرمان شده این است که فکر میکنیم اگر در یک دانشگاه تراز اول درس بخوانیم، مدرک آیلتس بگیریم، در یک شرکت بزرگ استخدام شویم و تحصیلات مان را تا سطح دکتری، پیش ببریم الزاما فردی با IQ یا بهره هوشی بالا، موفق و برجسته هستیم. موفقیت مقوله ای پیچیده است که نباید آن را محدود به یک فاکتور به نام بهره هوشی، دانست. امروزه محققان، موفقیت را محصول و نتیجه مؤلفه مهمی به نام هوش هیجانی یا EQ میدانند. اگر می خواهید بدانید که هوش هیجانی چیست و چرا علی رغم تلاش های فراوان و داشتن مدارک تحصیلی متعدد، هنوز به موفقیت دست نیافته اید، اما در مقابل، افراد بسیاری با تحصیلات پایین تر و یا آموزش در دانشگاه های کاملا معمولی، بسیار موفق هستند، با رشدانا در این مقاله همراه باشید تا به پاسخ مناسبی برای سوالتان برسید.
EQ مخفف عبارت Emotional Quotient و به معنی هوش هیجانی است. به طور کلی باید گفت که هوش هیجانی، توانایی فرد در ادراک و دریافت احساسات و هیجانات خودش و همین طور دیگران میباشد. در واقع آنچه در هوش عاطفی یا هیجانی مورد توجه است، توانایی است که یک انسان در مقابله با چالش و بحران های زندگی دارد.
به بیان ساده تر، اگر هوش عاطفی در شما بالا باشد، شما فردی با انگیزه، امیدوار و توانمند در حل مسئله هستید. علی رغم این ها، می توانید بر استرس های روزانه خود غلبه کنید، خواسته های آنی و فوری خود را برای رسیدن به یک هدف بزرگتر به تعویق بیاندازید، قدرت تاب آوری خوبی دارید، خویشتن داری و مسئولیت پذیری نیز از دیگر ویژگی هایی است که در طول زندگی و در مواجهه با مشکلات، موجب پیروزی تان خواهند شد. بله، این ها تنها بخشی از اهمیت و ضرورت هوش هیجانی در زندگی شما است.
IQ مفهومی است که برای سنجش میزان هوش در انسان استفاده میشود. Intelligence Quotient سهمی 20 درصدی در موفقیت شما و سایر افراد دارد. در حالیکه 80 درصد باقیمانده از سهم موفقیت در زندگی افراد موفق، مربوط به بالا بودن هوش هیجانی آن ها است. احتمالا به افراد زیادی برخورد کرده اید که از ضریب هوشی خوبی برخوردارند و پیچیده ترین مسائل علم ریاضی و فیزیک را در کسری از ثانیه حل می کنند اما در مدیریت روابط خود با سایرین دچار مشکلات عمده هستند.
در واقع فردی که هوش هیجانی قابل قبولی دارد، روابط مثبت و سالم تری را تجربه می کند. در هنگام بروز خشم و استرس، کنترل مناسبی بر روی رفتار خود دارد و به همین دلیل است که در موقعیت های حساسی همچون نشستن پشت میز مذاکره و امضاء قرارداد، آنچه به موفقیت فرد ختم میشود؛ قدرت او در شناخت هیجانات طرف مقابل و تسلط بر هیجانات خودش، میباشد.
نکته دیگر اینکه، میزان بهره هوشی یک فرد، رابطه مستقیمی با EQ او ندارد. یعنی اگر فردی دارای ضریب هوشی بالایی باشد، هوش هیجانی او نیز، بالا نخواهد بود و بالعکس. سطح IQ فرد از زمان تولد، ثابت است اما میزان هوش هیجانی را در طول عمر میتوان با انجام روش های مختلف، تقویت نموده و افزایش داد. در ادامه مقاله هوش هیجانی چیست، به معرفی راهکارهایی ساده و کاربردی برای تقویت هوش عاطفی که یکی از مهارت های نرم است می پردازیم.
دانیل گولمن، نویسنده معروف کتاب هوش عاطفی، به ابعاد مختلف هوش هیجانی اشاره میکند. او انواع هوش هیجانی را در 4 حوزه مورد مطالعه قرار داده است. مثال برای هوش هیجانی در هر یک از این 4 نوع و خلاصه آن ها، به این صورت است:
به عنوان مثال، من در این لحظه به دلیل دعوایی که با دوستم داشتم خشمگین هستم و قصد تخریب شخصیت او را دارم.
پس از احساس خشم نسبت به دوستم و قصد آزار رساندن به او، کمی راجع به عواقب این کارم فکر میکنم. آیا انجام چنین کاری صحیح است؟ میتوانم مسئولیت عواقب چنین رفتاری را بر عهده بگیرم؟
در اینجا گولمن بیشتر به توانایی درک و همدلی با دیگران اشاره می کند. در مثال بالا، من با خودم میاندیشم که چه چیزی باعث شده تا دوست من، رفتار خوبی با من نداشته باشد. آیا او امروز دچار بحران یا مشکلی شده و من از آن بی خبر هستم؟
اداره کردن رابطه به این شکل محقق میشود که در ادامه مثال بالا، با دوستم به گفت و گو بنشینم، دلیل بدرفتاری و کج خلقی او را جویا شوم، به حرف ها و دغدغه هایش گوش دهم و سرانجام، دعوای دونفره مان را به ارتباطی مثبت و سازنده تبدیل کنم.
پس از تعریف این مفهوم که هوش هیجانی چیست و دارای چه ویژگیهایی میباشد؛ قصد داریم به این موضوع مهم بپردازیم که اصولا چه افرادی را در این نوع از هوش، باهوش میدانیم و آیا این افراد از چنان نشانههای خاصی برخورداند که سایر افراد هیچ گاه نمیتوانند مانند آنها باشند؟
در حقیقت، هوش هیجانی تا حد زیادی اکتسابی است و انسانها در طول زندگی مهارتهای لازم برای افزایش ای کیو را میآموزند و با تمرین آنها، میتوانند به افرادی موفق، شاد و راضی از زندگی تبدیل شوند. به عبارت دیگر، افرادی که در هوش هیجانی، هوشمند شناخته میشوند دارای ویژگیهای زیر هستند.
گفتیم که گلمن، خودآگاهی را یکی از ابعاد هوش هیجانی میدانست و بزرگترین نشانه خودآگاهی این است که فرد نسبت به خودشناسی و به طور کلی شناخت خودش، هم مصر و هم صادق است.
ما به فردی که بتواند تشخیص دهد در کدام قسمتهای رفتاریاش نیاز به بازبینی دارد، کدام قسمتها نقاط قوت او هستند و باید آنها را به صورت مستمر تقویت کند و چگونه میتواند با همه ضعفها و قوتهای موجود در شخصیتش، بهترین اثر و کارکرد را بر جای بگذارد، میگوییم او دارای هوش هیجانی بالایی است.
در واقع، اگر بدانید به عنوان مثال در محیط کار در کدام قسمتها تأثیر بیشتری دارید، در همان قسمتها بهتر عمل کرده و اعتماد به نفس بالایی هم از خود نشان میدهید.
این افراد مثل تمام انسانهای معمولی دیگر، در طی روز هیجانات مختلفی همچون خشم، شادی، اشتیاق، بی انگیزگی و… را تجربه میکنند. اما آنچه این افراد را از سایرین متمایز میکند این است که با تفکر و تمرکز بر رفتارهای خود، میتوانند دلیل بروز هیجانات شان را بفهمند.
آنها هنگام بروز هیجانات، کمی مکث میکنند و احساسات خود را شناسایی کرده و با احاطه بر تأثیر بروز هیجانات خود، بهترین تصمیم را در لحظه میگیرند. مثلا هنگام بروز خشم، وقتی میدانند منشأ آن خستگی ناشی از کار زیاد است با کمی راه رفتن، استراحت و… خشم خود را کنترل کرده و مانع آسیب به دیگران میشوند.
در این قسمت به خود تنظیمی در نظریه گلمن میرسیم که منظور از آن توانایی درک مسائل، ریشه یابی و بیان آنها است. در این موقعیت، افراد دارای هوش هیجانی بالا، هنگام بروز یک مشکل در تیم کاری و یا زمان روبرو شدن با یک درخواست غیر منطقی، دلایل مخالفت خود را بیان کرده و در صورت لزوم، بدون هیچ گونه نگرانی، به مخاطبین خود نه میگوید.
خودشکوفایی یعنی توانمندی در بروز و ظهور استعدادهای فردی. بنابراین، افرادی که ای کیو بالایی دارند، با تأمل و خودآگاهی میتوانند تواناییها، استعدادها و علائق خود را کشف کرده و برای رسیدن به اهداف شان برنامههایی واقع بینانه طراحی کرده و آنها را عملی کنند.
آنها میدانند که اگر خودشان را به طور کامل قبول داشته باشند و برای خود احترام قائل باشند، فردی سازنده و مثبت، محسوب میشوند. هرچند که این افراد دور از خودشیفتگی و غرور کاذب هستند و احترام فراوانی نیز برای سایر اشخاص قائلند.
افراد دارای EQ بالا به خوبی از این موضوع آگاه هستند که ترس از تغییر مانع پیشرفت آن ها میشود، از این رو با آغوشی باز به استقبال تغییرات میروند. آن ها در مقابل اتفاقات ناگوار و ناگهانی، دست از تلاش بر نداشته و با هدفمندی، موانع موجود را از سر راه خود برمیدارند.
در این قسمت به برخی از راهکارهای کاربردی در افزایش هوش هیجانی، اشاره می کنیم که هر یک به تقویت بخش هایی از این هوش منجر میشود.
هوش هیجانی، حدود یک قرن است که به یکی از دغدغه های روانشناسان تبدیل شده تا مردم بیش از قبل، نسبت به این موضوع که هوش هیجانی چیست، آگاهی یابند و از این تفکر کلیشه ای که موفقیت در گرو داشتن ضریب هوشی بالا است، دست بردارند.
در این مقاله، تلاش کردیم ابعاد مختلفEQ را بررسی کنیم. از این رو به تفاوت های IQ با هوش هیجانی پرداختیم، ابعاد مختلف هوش هیجانی را مورد مطالعه قرار داده و در انتها 8 روش کاربردی و مفید را برای تقویت این هوش، خاطر نشان کردیم.
امیدواریم از خواندن این مقاله لذت برده باشید. به نظر شما اهمیت برخورداری از هوش هیجانی چیست و چرا باید برای یادگیری و تقویت این مهارت وقت بگذاریم؟ نظرات عالی خود را با ما مطرح کنید.
Soft Skills Expert
مهارتهای نرم، مقدمه و لازمه ورود به دنیای توسعه فردی و کسب و کار
شما نیز می توانید در تبادل نظرها شرکت کنید، دیدگاهی بنویسید یا به دیدگاه دیگران پاسخ دهید.
برای نوشتن دیدگاه اینجا را کلیک کنید
هوش هیجانی خیلی اهمیت داره
حتی در رابطه زن و شوهر چون باعث درک بیشتر و عشق عمیق تر میشود
سپاس فراوان