بسیاری از افراد در طول مسیر شغلی خود، با تمام عشق و علاقهای که به کارشان دارند، دچار فرسودگی شغلی میشوند. ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که یک پروژه عظیم را با…
بسیاری از افراد در طول مسیر شغلی خود، با تمام عشق و علاقهای که به کارشان دارند، دچار فرسودگی شغلی میشوند. ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که یک پروژه عظیم را با موفقیت به پایان برسانید، اما انگیزه لازم برای شروع یک پروژه دیگر را در خود حس نکنید. دلیل ایجاد چنین شرایطی، میتواند این باشد که بخش اعظمی از انرژیتان را در زندگی شخصی مصرف کردهاید و یا شاید هم خسته هستید! به هر حال شما باید بدانید که در چنین وضعیتی بهترین روش برای بازیابی و دریافت انرژی مجدد چیست و چگونه میتوان به وجود این حس پی برد؟ در این مقاله به شما کمک میکنیم تا به طور کامل با فرسودگی شغلی و راههای رهایی از آن آشنا شوید. پس اگر شما هم تمایل دارید تا مسیر شغلی خود را همواره با اشتیاق فراوان بپیمایید، تا انتهای این مطلب با رشدانا همراه شوید.
منظور از فرسودگی شغلی، هرگونه خستگی ذهنی یا جسمی ناشی از پرداختن به وظایف شغلی است. زمانی یک فرد شاغل دچار چنین خستگی میشود که تقاضاهای شغلی به طور مستمر از حد انرژی او تجاوز کند. این حس در اکثر کارمندان و شاغلان بازار کار مدرن به وفور دیده میشود و تنها مختص گروه خاصی نیست. ران فریدمن (Ron Friedman) بنیانگذار موسسه آموزشی و مربیگری ایگنایت 80 در این باره میگوید: بدون شک انسانهای دنیای امروز نسبت به افراد ده سال پیش، بیشتر در معرض فرسودگی شغلی قرار میگیرند.
تا به حال فکر کرده اید چه زمانی افراد از کار خود دلزده میشوند؟ اصلا شما هم معتقد هستید که فرسودگی شغلی یا (Burnout) مساوی با تنبلی و سستی در کار کردن است؟ اگر این طور باشد، معلم یا پرستاری که سالیان سال، کار خود را به بهترین نحو انجام داده و حالا دچار بی علاقگی به کار شده است؛ را باید تنبل و یا اهمال کار خطاب کنیم؟
یکی از مواردی که مدیران به آن توجه ندارند، حضور کارکنان توانمندی است که به خاطر تعهد و وظیفه شناسی، ساعات فوق العاده زیادی را با تمام توان مشغول به کار هستند و به دلیل ابراز حسن انجام کار و لیاقت، دائما مسئولیت های بیشتری بر دوش آن ها میگذارند و ناخواسته باعث از دست دادن نیروی کاری ماهر و کاردان میشوند.
به طور کلی و بنا به گفته محققین میو کلینیک (Mayo Clinic)، یکی از معتبرترین مراکز و دانشگاههای علوم پزشکی امریکا، فرسودگی شغلی و کاهش میل و رغبت افراد به کار، به دلیل ساعات پرفشار کاری و ایجاد خستگی های بیش از اندازه روانی، جسمی و هیجانی است. این فرد دیگر شور و نشاطی برای انجام فعالیت حرفه ای خود ندارد، احساس بی کفایتی و توخالی بودن میکند و متأسفانه اغلب اوقات تنبل و بی مسئولیت تلقی میشود.
برای تشخیص فرسودگی شغلی، نیازمند دانستن دو موضوع مهم دیگر هستید: اول اینکه علل زمینه ساز این پدیده چه چیزهایی هستند و دوم، شناخت نشانه های صحیح آن، پس در ادامه مقاله به مطالعه هر دو موضوع بپردازید.
تحقیقات نشان داده اند اغلب افرادی که بعد از انتخاب مسیر و کارراهه شغلی، کار خود را با هیجان بالا شروع میکنند و حتی از تعطیلات آخر هفته و ساعات استراحت خود به خاطر انجام وظایف میگذرند، به احتمال بیشتر در ادامه فعالیت حرفه ای خود، احساس ناتوانی، افسردگی و خستگی مفرط میکنند. همچنین، پژوهشگران دریافتند که پدیده Burnout دارای دو منشأ درونی و بیرونی است.
عوامل درونی فرسودگی شغلی، اشاره به ویژگی های شخصیتی افراد دارد. تأکید بر لزوم وجود مشاوره های شغلی و انتخاب شغل بر اساس شخصیت فرد، به این دلیل است که از پیامدهای منفی دلزدگی شغلی چه برای فرد و چه برای سازمان، جلوگیری شود.
به عنوان مثال، یک فرد دارای عزت نفس ضعیف، در سطوح مدیریتی، با مشقت بسیار موفق به انجام وظایف میشود و یا وجود تعارض میان اهداف سازمان با اهداف هر یک از کارمندان، منجر به ایجاد تعارض درونی میشود. سایر مؤلفه ها مانند سن، جنسیت، سوابق کاری مرتبط، سلامت روانی و … نیز در پیشگیری یا بروز این پدیده، دخیل هستند.
ازجمله عوامل بیرونی یا سازمانی که منجر به دلزدگی افراد از شغل میشوند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
همانطور که اشاره کردیم، فرسودگی شغلی دارای چنان قدرتی عظیمی است که ممکن است افراد شاغل در سنین و جایگاه های شغلی مختلف را درگیر خود نماید، هرچند طی مطالعات اخیر، شاغلین 25 تا 45 ساله بیشتر از سایر افراد شاغل، تحت تأثیر این پدیده قرار میگیرند و در همه حال باید مراقب بروز علائم چنین پدیده ای بود.
در هر صورت، افرادی که دچار فرسودگی شغلی میشوند از 5 مرحله زیر عبور میکنند و متأسفانه پس از گذر از هر مرحله وارد مرحله ای حادتر میشوند. اینجا است که تأکید میکنیم مراقبت از سلامت جسم و روان تان بسیار ضروری است. زیرا فرد بیمار عملا کمترین میزان بازدهی در شغل خود را دارد واین امر موجب ورود زیان به شرکت یا سازمانی میشود که شخص در آن مشغول به فعالیت است. مراحل پنجگانه فرسودگی شغلی در نظریه آقای دکتر ساعتچی عبارتند از:
این مرحله مربوط به زمانی است که فرد به تازگی شغل خود را بدست آورده و از این رو احساسات خوشایندی همچون تهییج، اشتیاق، غرور، شادمانی، سرخوشی و امثال آن را تجربه میکند. این در حالی است که فرد دارای شغل جدید، چالشهای شغلی جدیدی نیز در پیش دارد. مقابله با چنین چالش هایی در محیط کار نیازمند نیرو و انرژی بیشتری است، پس فرد تلاش میکند با تغییر رفتار و عادات خود، چالش های موجود را پشت سر بگذارد. شیوه های رفتاری که چندان مطلوب و مفید نیستند و فرد را وارد مرحله دوم پدیده فرسودگی شغلی میکنند.
هنگامی که فرد به این مرحله میرسد، به نوعی دچار احساساتی همچون خستگی و گیجی میشود. به عبارت دیگر در این مرحله نشانه های بیشتری در فرد ظهور میکند که شامل نشانه های زیر میباشد:
آنچه در این مرحله قابل توجه است، افزایش سطح نشانه های جسمی حاصل از پدیده فرسودگی است، بنابراین فرد شاغل نیازمند کمک و توجه بیشتر اطرافیان و البته مدیر است. چنین فردی در مرحله نشانه مزمن، بیماری های جسمی متعدد (مانند سر دردها، دردهای پراکنده در نقاط مختلف بدن)، خشم و حتی افسردگی را نیز تجربه میکند.
متأسفانه طولانی شدن نشانه های مزمن مرحله قبل، منجر به ورود او به چهارمین مرحله از مراحل فرسودگی شغلی میشود. فرد شاغلی که در این مرحله قرار دارد حس میکند که در حق او اجحاف شده و مورد ستم واقع شده است. بنابراین، دچار شک، بدبینی و علائم جسمانی همچون افزایش فشار خون، زخم معده، کم خوابی و …. میشود.
اینجا است که فرد دیگر توانی برای ادامه دادن ندارد و میزان سازگاری شغلی اش با محیط کار به پایین ترین حد ممکن میرسد و در نهایت او شغل خود را از دست میدهد. از سوی دیگر، ممکن است که فرد شاغل در این مرحله برخی از نشانه های مرحله قبل در او کاهش بیابد اما به دلیل عدم بهبودی کامل، نمیتوان انتظار داشت که فرد از چنین پدیده ای رها شده و سلامتی کامل جسمی_ روانی خود را به راحتی باز یابد.
نشانه ها و علائم، همچون زنگ های خطر نامرئی، همیشه بزرگترین کمک را به انسان ها میکنند. در رابطه با موضوع این مقاله هم باید دقت کنید که علائم استرس، تا حدی به علائم دلزدگی شغلی نزدیک هستند اما مهم ترین وجه تمایز این دو این است که در استرس، فرد به فشارهای روانی موجود بر خود، آگاه است؛ در حالی که در پدیده فرسودگی شغلی، فرد نمیداند که این فرآیند اصلا به وجود آمده است یا نه!
به این نشانه ها خوب توجه کنید:
هایدی گرنت هالورسون (Heidi Grant Halvorson) روانشناس اجتماعی و نویسنده کتاب (هیچکس شما و کارتان را درک نمیکند!)، میگوید که پدید آمدن فرسودگی شغلی به دلیل احاطه شدن انسانها توسط دستگاههایی است که به دلیل طراحی خاصشان، نظر انسان را به خود جلب میکنند. این ماشینها و دستگاهها این حس را به ما القا میکنند که وجود هر چیزی در این دنیا ضروری است! او در ادامه میگوید: در چرخه کاری 24 ساعت در 7 روز هفته، فشارهای زیادی از جوانب مختلف به انسان وارد میشود. این فشارها در شما احساس سستی و تحلیل رفتن انرژی را پدید میآورند. بنابراین باید تلاش کنید که مجدد این انرژی از دست رفته را احیا کنید. در ادامه به شما خواهیم گفت که طبق نظر هایدی گرنت، پس از تحمل فشارهای زیاد، چگونه انرژی خود را بازیابی کنیم.
فریدمن میگوید: فرسودگی شغلی زمانی ایجاد میشود که درک آن چیزی که ما را به بالاترین سطح عملکرد در محیط کار میرساند را از دست بدهیم! درواقع هر یک از ما همواره بر این باوریم که برای رسیدن به سطوح بالای عملکرد، نیاز به تلاشهای شبانه روزی و بدون وقفه است. اما از لحاظ روانشناختی، تاثیری که در پیشرفت از طریق اعمال فشار کاری ایجاد میشود، کوتاه مدت بوده و استمرار ندارد. فریدمن اشاره میکند که برای رسیدن به عملکرد بهتر در محیط کاری خود، نیازمند فرصتهایی برای بازیابی انرژی هستید.
بدین منظور، میتوانید در مواقع استراحت خود، پیادهروی کنید، بدوید و یا وعده نهار خود را خارج از محل کارتان میل کنید. به هر حال کاری را انتخاب کنید که از کامپیوتر و ابزارهای شغلتان دور شوید. این کار باعث میشود تا برای یک مدت ذهنتان از حاشیهها دور بماند و مجدد تصویر بزرگی از اهدافتان تداعی شود. بهتر است مواقعی که ذهنتان به شدت درگیر موضوعی میشود، لحظاتی را به خود استراحت دهید و پس از آن مجدد به دنبال راه حل مشکلتان بگردید.
قبل از آن که هر کس یک گوشی هوشمند در دست داشته باشد، زمانی که افراد محل کارشان را ترک میکردند، به طور خودکار ترک وظایف نیز صورت میگرفت. فریدمن در این باره میگوید: در گذشته اگر کارمندی تصمیم میگرفت تا کار خود را به خانه ببرد، باید از قبل برنامه ریزی میکرد و این کار به کلی زحمت نیاز داشت! اما امروزه قضیه کاملا متفاوت است. این روزها همه ما شغلمان را به صورت تلفن همراه همه جا در جیبمان با خود حمل میکنیم. بنابراین به صورت ناخودآگاه از لحاظ روحی درگیر آن میشویم.
بنابر آنچه که گفته شد، روانشناسان پیشنهاد میکنند که استفاده از ابزارهای دیجیتال را تا حد امکان محدود کنید. زمانی که به خانه میرسید، سعی کنید تلفن همراه خود را در یک جای دور از دسترس قرار دهید تا مدام وسوسه به چک کردن ایمیلها و پیامهای کاری نشوید. همچنین شما میتوانید برای محدود کردن استفاده از تلفن همراه، قوانینی وضع کنید. به عنوان مثال، پس از ساعت 8 شب تلفن خود را خاموش کنید و یا هیچ تماس و پیامی را پاسخگو نباشید و روز بعد به آنها رسیدگی کنید.
فریدمن میگوید: به جای آن که در ساعات غیرکاری، بر روی محدود کردن و یا پرهیز از کار تمرکز کنید، به سراغ فعالیتهای احیاکنندهای بروید که به آنها علاقه دارید. کارهایی مانند بازی تنیس با یک دوست و آشپزی به کمک همسر، شما را به آن چیزی که علاقه دارید، میرساند. همچنین به صورت ناخودآگاه ذهن شما را از دغدغههای کاری دور میکند. تحقیقات نشان میدهند که دستیابی به اهداف موردعلاقه بسیار آسانتر و دلنشینتر از سایر کارها است. علاوه بر آن، پرداختن به فعالیتهای مورد علاقه، حتی اگر همراه با زحمت بسیار باشد، بهتر از کاری است که صرفا برای کسب آرامش انجام میدهید.
هالورسون در این باره میگوید: کاری که در زمان آزاد خود انجام میدهید، بسیار اهمیت دارد. به عبارتی دیگر، کارهایی مانند نشستن روی مبل و خوردن پاپکورن در زمان تماشای فیلم بسیار لذتبخش است، اما پیشنهاد ما این است که به سراغ یک کار چالشبرانگیزتر بروید. کارهایی مانند جدول کلمات و یا بازی شطرنج با اینکه دشوارتر به نظر میرسند، اما سطح انرژی شما را بالا برده و از ایجاد حس کسالت در شما جلوگیری میکنند.
هالورسون باتوجه به تحقیقات خود میگوید: احساس خستگی فیزیکی و ذهنی نشان دهنده این است که شما برای استراحت نیازمند زمان بیشتری هستید. به عبارتی دیگر، گاهی اوقات لازم است تعطیلات آخر هفته شما چند روز بیشتر از حد معمول باشد. البته برای این کار نیاز نیست دو هفته استراحت کنید، بلکه به منظور کاهش استرس و فشار کاری میتوانید سه یا چهار روز آخر هفته را استراحت کنید. دقت داشته باشید زمانی که مرخصی گرفتهاید و استراحت آخر هفته خود را طولانیتر کردهاید، با دفتر تماس نگیرید و ایمیلهای خود را نیز به هیچ عنوان چک نکنید!
هالورسون توصیه میکند که اگر شغل شما به گونهای است که زمان آزاد محدودی دارید، برای آن که از کار دلزده نشوید، به اهمیت وظایف خود فکر کنید. ایجاد رابطه بین وظیفه فعلی و اهداف شخصی بزرگ، انرژی شما را برای به اتمام رساندن کارهایتان دو چندان میکند. به عنوان مثال، زمانی که احساس خستگی میکنید، با خود اینگونه بیندیشید که اتمام پروژهای که در دست دارید، باعث ارتقا جایگاه شغلی شما میشود.
بدین ترتیب انگیزه لازم برای ادامه کار را کسب کرده و با وسوسه تنبلی مبارزه میکنید. البته خوب است بدانید که چنین تفکرهایی به منزله آرامبخشهای موقتی هستند. اگر کار کردن شما طولانی شود و مدام تلاش کنید تا خود را وادار به کار کردن کنید، به مرور فرسودگی شغلی به سراغتان میآید. پس برای جلوگیری از بروز این مشکل، هرچند وقت یک بار به مرخصی بروید.
اگر هیچ کدام از راهکارهایی که تا اینجا معرفی کردیم، انرژی شما را برای ادامه کار افزایش نداد، نیاز است تا به صورت جدیتر به بررسی این موضوع بپردازید. هالورسون در اینباره میگوید: اگر تمامی وظایف خود را انجام دادهاید و کمی خسته شدهاید، اما در کل احساس موثر بودن دارید، به احتمال زیاد هنوز دچار فرسودگی شغلی نشدهاید. هر زمان که احساس کردید در کار خود هیچ پیشرفتی ندارید و کاری که انجام میدهید به نظر بیاهمیت است، وقتش رسیده تا برای وضعیت خود فکری کنید!
بررسی کنید که آیا مدیر و یا سرپرست تیمتان هرچیزی که برای بهبود عملکردتان نیاز دارید را فراهم میکند؟ اگر اینطور نیست، لازم است تا این مسئله را با آنها درمیان بگذارید و یا به سراغ شغل دیگری بروید! همچنین اگر ماهیت کارتان به گونهای است که مجبور میشوید تمام انرژیتان را صرف آن کنید، بهتر است شغلتان را عوض کنید.
ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که هفتهها و یا حتی ماهها زمان خود را برای انجام پروژهای ویژه بگذارید، اما به نتیجه دلخواهتان نرسید! همچنین ممکن است تلاش خود را به صورت روزافزون بیشتر و بیشتر کنید، اما هیچ تغییری در وضعیت شما ایجاد نشود. به نظر شما برای حفظ انگیزه در چنین شرایطی باید چه کار کرد؟! حفظ انگیزه در شرایطی که نام بردیم، به همین راحتی امکانپذیر نیست! به همین دلیل در ادامه چند مورد از استراتژیهای تاثیرگذار در این زمینه را به اختصار معرفی میکنیم:
گفتیم که پدیده فرسودگی شغلی، در یک قرن اخیر به شدت در حال افزایش است و در این میان، کمال طلبی های منفی مدیران، عدم وجود انطباق میان ویژگی های شخصیتی فرد با شغل انتخابی، دریافت دستمزد کم و… در ایجاد این پدیده مؤثرند. پیشگیری از این پدیده مهم و مخرب نیز، با شناخت زود هنگام علائم و مراجعه به مشاورین آگاه امکان پذیر است. امیدواریم این مقاله برای شما کاربردی بوده باشد. به نظر شما چه افرادی با کدام ویژگی های شخصیتی بیشتر در معرض قرارگیری دلزدگی شغلی هستند؟ نظرات عالی خود را با ما مطرح کنید.
اگر نیاز به کسب مشاوره در این حوزه و پیشرفت مسیر شغلی خود دارید، با مرکز مشاوره شغلی رشدانا ارتباط بگیرید. برای کسب اطلاعات بیشتر کلیک کنید.
Empowerment Package for Managers
تمام آنچه که یک مدیر موفق باید بداند